English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (7092 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
to feel for another U برای دیگری متاثرشدن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
recode U کد کردن برنامهای که برای سیستم دیگری کد شده باشد , به طوری که دیگری هم کار کند
letter U نوشته ارسالی از کسی به دیگری یا از کامپیوتر به دیگری برای اطلاع رسانی یا ارسال دستور یا..
letters U نوشته ارسالی از کسی به دیگری یا از کامپیوتر به دیگری برای اطلاع رسانی یا ارسال دستور یا..
doubled up U استفاده از دو بافر یکی برای خواندن و دیگری در همان زمان برای نوشتن
double U استفاده از دو بافر یکی برای خواندن و دیگری در همان زمان برای نوشتن
doubled U استفاده از دو بافر یکی برای خواندن و دیگری در همان زمان برای نوشتن
compiler U اسمبلر یا کامپایلری که یک برنامه را برای یک کامپیوتر کامپایل و در همان زمان برای دیگری اجرا میکند
pities U متاثرشدن
to take to heart U متاثرشدن از
pitied U متاثرشدن
pity U متاثرشدن
pur autre vie U برای مدت عمر دیگری
farm out <idiom> U شخص دیگری برای انجام کار
compurgator U یادکننده سوگند برای تبرئه دیگری
cascade connection U خروجی یکی ورودی برای دیگری است
pedestal U میز یا پشتیبان فیزیکی دیگری برای یک ترمینال
pedestals U میز یا پشتیبان فیزیکی دیگری برای یک ترمینال
to provide interpretation [for somebody] [from/into a language] U ترجمه شفاهی کردن [برای کسی] [از یک زبان به دیگری]
texture mapping U 2-پوشاندن یک تصویر با دیگری برای ایجاد یک بافت در اولی
to interpret [for somebody] [from/into a language] U ترجمه شفاهی کردن [برای کسی] [از یک زبان به دیگری]
to act as interpreter [for somebody] [from/into a language] U ترجمه شفاهی کردن [برای کسی] [از یک زبان به دیگری]
dump U 1-دادهای که از یک وسیله به دیگری برای ذخیره سازی کپی شده است . 2-انتقال داده به دیسک برای ذخیره سازی . 3-چاپ محتوای کل یابخشی از داده در حافظه
cannibalising U پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
cannibalises U پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
cannibalizes U پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
cannibalised U پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
(in) care of someone <idiom> U فرستادن چیزی برای کسی ازروی آدرس شخص دیگری
relocation U کمیت افزوده شد به یک آدرس برای انتقال به محل دیگری ازحافظه
cannibalizing U پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
cannibalized U پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
cannibalize U پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
stiffening U اهار یا چیز دیگری که برای سفت کردن چیزها بکارمیبرند
additive ماده ای که برای افزایش خواص مادهء دیگری به آن اضافه شود
additives U مادهای که برای افزایش خواص مادهء دیگری به ان اضافه شود
deflector U صفحه تیغه یا وسیله دیگری برای منحرف کردن یک جریان یا حرکت
personal assistant فردی که کارهای دفتری و مدیریتی برای فرد دیگری انجام میدهد
takedown U مدت زمانی که یک وسیله جانبی آماده برای کار دیگری میشود
word U زمان لازم برای ارسال کلمه از یک محل حافظه یا وسیله به دیگری
worded U زمان لازم برای ارسال کلمه از یک محل حافظه یا وسیله به دیگری
machines U سیستم کامپیوتری که برای ترجمه متن و دستورات از یک زبان به دیگری به کار می رود
to jump-start someone's car U کمک برای روشن کردن [خودروی کسی را با باتری مستقلی یا ماشین دیگری]
bookends U تخته یاچیز دیگری که درانتهای ردیف کتب برای نگاهداری انهامی گذارند
piggybacks U اتصال در مدار مجتمع به صورت موازی . یک روی دیگری برای حفظ فضا
machined U سیستم کامپیوتری که برای ترجمه متن و دستورات از یک زبان به دیگری به کار می رود
machine U سیستم کامپیوتری که برای ترجمه متن و دستورات از یک زبان به دیگری به کار می رود
bookend U تخته یاچیز دیگری که درانتهای ردیف کتب برای نگاهداری انهامی گذارند
piggyback U اتصال در مدار مجتمع به صورت موازی . یک روی دیگری برای حفظ فضا
labelled U 1-کلمه یا نشانه دیگری در برنامه کامپیوتری برای مشخص کردن تابع با عبارت . 2-حرف
owelty U سرانه نقدی که شریکی برای برابر شدن کالای تقسیم شده به دیگری میدهد
Tune in next week for another episode of 'Happy Hour'. U هفته آینده کانال [تلویزیون] را برای قسمت دیگری از {ساعت شادی} تنظیم کنید.
labeling U 1-کلمه یا نشانه دیگری در برنامه کامپیوتری برای مشخص کردن تابع با عبارت . 2-حرف
licenses U اجازه از یک تولید کننده به دیگری برای کپی کردن محصولات بدون پرداخت مبلغی
label U 1-کلمه یا نشانه دیگری در برنامه کامپیوتری برای مشخص کردن تابع با عبارت . 2-حرف
licences U اجازه از یک تولید کننده به دیگری برای کپی کردن محصولات بدون پرداخت مبلغی
labels U 1-کلمه یا نشانه دیگری در برنامه کامپیوتری برای مشخص کردن تابع با عبارت . 2-حرف
licence U اجازه از یک تولید کننده به دیگری برای کپی کردن محصولات بدون پرداخت مبلغی
conversion U 1-برنامهای که برنامه نوشته شده در یک کامپیوتر را به حالت مناسب برای دیگری تبدیل میکند. 2-برنامهای که فرمت داده و کد گذاری و... را برای استفاده در یک برنامه دیگر تبدیل میکند
conversions U 1-برنامهای که برنامه نوشته شده در یک کامپیوتر را به حالت مناسب برای دیگری تبدیل میکند. 2-برنامهای که فرمت داده و کد گذاری و... را برای استفاده در یک برنامه دیگر تبدیل میکند
wheel sucker U دوچرخه سوار ماهر در ادامه مسیر پشت سر نفر دیگری برای کاستن از فشار هوا
blue flag U پرچم ابی برای علامت دادن بکسی که اتومبیل دیگری بدنبال و نزدیک اوست تا راه بدهد
workflow U نرم افزار طراحی شده برای بهبود جریان متنهای الکترونیکی در یک شبکه اداری از یک کاربر به دیگری
intermediate U مجموعه رکوردهایی که حاوی دادههای پردازش شده هستند که در زمان دیگری برای تکمیل کار استفاده می شوند
subrogate U بجای دیگری تعهداتی بعهده گرفتن جانشین دیگری کردن
to pass one's word for another U از طرف دیگری قول دادن ضمانت دیگری را کردن
piracy U چاپ کردن تالیف دیگری بدون اجازه تقلید غیر قانونی اثر دیگری privateer
redirecting U حرفی در سیستم عامل برای نشان دادن اینکه خروجی یک برنامه به عنوان ورودی دیگری به کار می رود. در DOS حرف
redirected U حرفی در سیستم عامل برای نشان دادن اینکه خروجی یک برنامه به عنوان ورودی دیگری به کار می رود. در DOS حرف
redirect U حرفی در سیستم عامل برای نشان دادن اینکه خروجی یک برنامه به عنوان ورودی دیگری به کار می رود. در DOS حرف
redirects U حرفی در سیستم عامل برای نشان دادن اینکه خروجی یک برنامه به عنوان ورودی دیگری به کار می رود. در DOS حرف
it is another name for U نام دیگری است برای ......با....مترادف است
fee tail U تقسیم مالکیت اراضی بین مالک و دیگری به نحوی که نصف ان برای خود مالک ونیم دیگر به منتقل الیه
searched U 1-کلمه یا عبارتی که باید در متن پیدا شود.2-فایل یا داده دیگری برای انتخاب رکوردهای مختلف در پایگاه داده ها
searches U 1-کلمه یا عبارتی که باید در متن پیدا شود.2-فایل یا داده دیگری برای انتخاب رکوردهای مختلف در پایگاه داده ها
searchingly U 1-کلمه یا عبارتی که باید در متن پیدا شود.2-فایل یا داده دیگری برای انتخاب رکوردهای مختلف در پایگاه داده ها
search U 1-کلمه یا عبارتی که باید در متن پیدا شود.2-فایل یا داده دیگری برای انتخاب رکوردهای مختلف در پایگاه داده ها
black wash U نوع دیگری ازگرافیت و کک و ذغال سخت یامواد الی است که با مایعی بطور معلق و برای پوشش ماهیچههای تر و قالبهای ماسهای به کار برده میشود
duplex U دو سیستم کامپیوتر مشخص که در یک برنامه online استفاده می شوند و یکی برای پشتیبانی دیگری در صورت بروز خرابی استفاده میشود
duplexes U دو سیستم کامپیوتر مشخص که در یک برنامه online استفاده می شوند و یکی برای پشتیبانی دیگری در صورت بروز خرابی استفاده میشود
piracy U هرعملی که کارگران یا سرنشینان کشتی علیه کشتی خود انجام دهند استفاده غیر قانونی از تالیف دیگری برای تالیف کتاب یارساله و غیره
countersignature U امضای پس ازامضای دیگری تصدیق امضای دیگری
kiosks U فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
kiosk U فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
badminton U بازی انفرادی یا دو نفره در زمین به طول 04/31 متر و عرض 01/6متر برای دونفره و 81/5متر در 01/6 متر برای انفرادی و شامل سه گیم وهر گیم 51 امتیاز برای مردان و 11 امتیاز برای زنان
Beginner's All Purpose Symbolic Instruction Code U زبان برنامه سازی مط ح بالا برای توسعه برنامه به صورت محاورهای برای ایجاد یک مقدمه ساده برای برنامه نویسی کامپیوتری
plug compatible U دستگاه جانبی که نیازمند هیچ گونه تغییر رابط برای اتصال مستقیم به سیستم کامپیوتری یک سازنده دیگر نمیباشدهمساز برای اتصال سازگاری برای اتصال
microsoft U بزرگترین طراحی و ناشر نرم افزار برای PC و Macintosh. ماکروسافت سیستم عامل را برای IBM PC سافت و پس برای ماکروسافت با مجموعهای از نرم افزارهای کاربردی
third U به دیگری
tother U دیگری
another U دیگری
t' other U دیگری
thirds U به دیگری
drives U چنیدن درایو دیسک متصل بهم با یک کنترولی هوشمند که ازدرایوها برای ذخیره چندین کپی ازدادههای هر درایو برای اطمینان بیشتر تهیه می کنند یا بخش از هر داده روی هر درایو برای سرعت بیشتر
drive U چنیدن درایو دیسک متصل بهم با یک کنترولی هوشمند که ازدرایوها برای ذخیره چندین کپی ازدادههای هر درایو برای اطمینان بیشتر تهیه می کنند یا بخش از هر داده روی هر درایو برای سرعت بیشتر
common of pasturage U حق چرادرزمین دیگری
follow suit <idiom> U از دیگری تقلیدکردن
onother's money U پول دیگری
consecutively U یکی پس از دیگری
at another time U در زمان دیگری
heteronomous U پیروقانون دیگری
others U متفاوت دیگری
at second hand U از قول دیگری
in turn <idiom> U یکی پس از دیگری
other U متفاوت دیگری
We have no other way (alternative). U را ه دیگری نداریم
predecease U قبل از دیگری مردن
converted U تغییر چیزی به دیگری
i had no a U شق دیگری نبودکه اختیارکنم
copycat <idiom> U تقلید از شخص دیگری
take the words out of someone's mouth <idiom> U حرف دیگری راقاپیدن
convert U تغییر چیزی به دیگری
i had no a U چاره دیگری نداشتم
it is of a different kind U قسم دیگری است
pestiferous U فاسدکننده اخلاق دیگری
transplanting U درجای دیگری نشاندن
transplanted U درجای دیگری نشاندن
transplant U درجای دیگری نشاندن
alternately U تغییر از یکی به دیگری
through the grapevine <idiom> U از اشخاص دیگری پرسیدن
transplants U درجای دیگری نشاندن
predecease U مرگ قبل از دیگری
impersonate U خودرابجای دیگری جا زدن
impersonated U خودرابجای دیگری جا زدن
impersonates U خودرابجای دیگری جا زدن
follow in one's footsteps (tracks) <idiom> U دنبال روی دیگری
impersonating U خودرابجای دیگری جا زدن
detinue U ضبط مال دیگری
serially U یکی پس از دیگری یا در سری
personified U رل دیگری بازی کردن
release U اعراض از حق به نفع دیگری
one after a U یکی درپی دیگری
metonymy U ذکرکلمهای بمنظور دیگری
personify U رل دیگری بازی کردن
transport U انتقال از یک مسیر به دیگری
transported U انتقال از یک مسیر به دیگری
let a praise thee U بگذارد دیگری تورابستاید
transporting U انتقال از یک مسیر به دیگری
another kettle of fish <idiom> U کاملا متفاوت از دیگری
personifies U رل دیگری بازی کردن
one country or another U این یا یک کشور دیگری
another U کسی [چیز] دیگری
breach of a close U تجاوز به ملک دیگری
sequentially U یکی پس از دیگری به ترتیب
released U اعراض از حق به نفع دیگری
releases U اعراض از حق به نفع دیگری
ratio U نسبت یک عدد به دیگری
ratios U نسبت یک عدد به دیگری
personifying U رل دیگری بازی کردن
transports U انتقال از یک مسیر به دیگری
heteronomy U پیروی از قانون دیگری
breach of close U تجاوز به ملک دیگری
shuffle off U بدوش دیگری گذاردن
subtraction U کم کردن یک عدد از دیگری
converting U تغییر چیزی به دیگری
converts U تغییر چیزی به دیگری
highbinder U جاسوس یا مراقب دیگری
assumpsit U تقبل دیون دیگری
eye baby U دیگری که به او نگاه میکند
strategy U طرح نقشه برای جنگ یا علم طراحی نقشه برای جنگ یاطرح نقشه برای نقل وانتقالات جنگی
strategies U طرح نقشه برای جنگ یا علم طراحی نقشه برای جنگ یاطرح نقشه برای نقل وانتقالات جنگی
IrDA U روش استاندارد برای انتقال اطلاعات از طریق اشعه نوری . برای انتقال اطلاعات در کامپیوترهای قابل حمل یا PDA به یک چاپگر یا صفحه تصویر. برای این منظور کامپیوتر و چاپگر باید پورت IrDA داشته باشند
infra red link U روش استاندارد برای ارسال اطلاعات از اشعه نوری . که اغلب برای انتقال اطلاعات از کامپیوتر متحرک یا چاپگر یا صفحه نمایش به کار می رود. برای استفاده از ین خصوصیت کامپیوتر یا چاپگر باید پورت IrDA داشته باشد
delaying U یچ بسته به دیگری عبور میکند
sublease U به مستاجر دیگری اجاره دادن
are these a more apples U هیچ سیب دیگری هست
rephrase U به طرز دیگری بیان کردن
i have no other place to go U جای دیگری ندارم که بروم
rephrasing U به طرز دیگری بیان کردن
foist U چیزی را بجای دیگری جا زدن
common of piscary U حق ماهی گیری درابهای دیگری
throw down the gauntlet <idiom> U به مبارزه یا چیز دیگری طلبیدن
staged U اجرای به ترتیب یکی پس از دیگری
impersonation U نقش دیگری رابازی کردن
to connect with a flight U به پرواز [دیگری] وصل شدن
interrupt U حرف دیگری را قطع کردن
interrupting U حرف دیگری را قطع کردن
transmutation U تبدیل عنصری بعنصر دیگری
interrupts U حرف دیگری را قطع کردن
message U اطلاع تارسالی از شخصی به دیگری
messages U اطلاع تارسالی از شخصی به دیگری
to transubstantiate U به جسم دیگری تبدیل کردن
global U را با دیگری در متن عوض میکند
transfusable U قابل تزریق در جسم دیگری
transfusible U قابل تزریق در جسم دیگری
proxy U بنمایندگی دیگری رای دادن
rub off <idiom> U به شخص دیگری انتقال دادن
hold at disposal U در اختیار دیگری نگهداری کردن
rephrases U به طرز دیگری بیان کردن
rephrased U به طرز دیگری بیان کردن
suffragan U تابع منطقه یاقسمت دیگری
to t. U بحقوق دیگری تجاوز کردن
drag in <idiom> U پا فشاری روی موضوع دیگری
outdistancing U خیلی جلوتر از دیگری افتادن
delay U یچ بسته به دیگری عبور میکند
augmenter U مقداری که به دیگری اضافه میشود
outdistances U خیلی جلوتر از دیگری افتادن
to shift a burden U کاری رابدوش دیگری گذاشتن
relative U آنچه با دیگری مقایسه شود
transubstantiate U بجسم دیگری تبدیل کردن
outdistance U خیلی جلوتر از دیگری افتادن
outdistanced U خیلی جلوتر از دیگری افتادن
Recent search history Forum search
2New Format
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
1Potential
1incentive
1affixation
1gorse melatonin
1if you have any question please ask us , we are here to help
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com